مافیای جذاب من پارت ۲
ویو سنا:
(راستی بچه ها من همون هنا توی داستانم که نویسنده هستم و من این داستان و برای خواهرم که بایسش جونگ کوکه و تمام عاشقان جونگ کوک مینویسم محض اطلاع🩷😊) سریع با هنا به اتاقم رفتم و با کنجکاوی وسایلمو برداشتم و آماده شدم یهو دوتا پسر خوشتیپ در رو باز کردند و من داشتم از تعجب میردم
به پدرم گفتم اینا کین و اون گفت من تورو به جونگ کوک باختم و تو باید پیش اون بمونی
ویو جونگ کوک :
دلم براش سوخت گناه داشت خصوصا باید از خواهرش جدا میشد ولی تقصیر من نیست نباید سر دخترش شرط می بست به هرحال
ویو نویسنده:
جونگ کوک سنا رو برداشت و به سمت عمارت برد و.....
(راستی بچه ها من همون هنا توی داستانم که نویسنده هستم و من این داستان و برای خواهرم که بایسش جونگ کوکه و تمام عاشقان جونگ کوک مینویسم محض اطلاع🩷😊) سریع با هنا به اتاقم رفتم و با کنجکاوی وسایلمو برداشتم و آماده شدم یهو دوتا پسر خوشتیپ در رو باز کردند و من داشتم از تعجب میردم
به پدرم گفتم اینا کین و اون گفت من تورو به جونگ کوک باختم و تو باید پیش اون بمونی
ویو جونگ کوک :
دلم براش سوخت گناه داشت خصوصا باید از خواهرش جدا میشد ولی تقصیر من نیست نباید سر دخترش شرط می بست به هرحال
ویو نویسنده:
جونگ کوک سنا رو برداشت و به سمت عمارت برد و.....
- ۳.۹k
- ۲۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط